عجایب باستانشناسی

عجایب باستانشناسی

مدجای کلمه ایست عبری که به سربازان ومحافظان فرعون اطلاق می شده .این وبلاگ برای کمک به ارتقای فرهنگ و تاریخ جهان نگاشته شده است
عجایب باستانشناسی

عجایب باستانشناسی

مدجای کلمه ایست عبری که به سربازان ومحافظان فرعون اطلاق می شده .این وبلاگ برای کمک به ارتقای فرهنگ و تاریخ جهان نگاشته شده است

کشف آب مایع شیرین در سرزمین منجمد گرینلند


نمایی از سطح پوشیده از برف گرینلند

دانشمندان زمین‌شناسی ذخایر عظیمی از آب شیرین در زیر یخ‌های گرینلند پیدا کرده‌اند که به رغم سرمای زیر صفر درجه هوا، در تمام طول سال به صورت مایع جریان دارد.

به گفته دانشمندان، کشف این ذخایر اهمیت فوق العاده‌ای دارد چرا که ممکن است نشانه‌ای باشد از چگونگی تاثیرات تغییرات آب‌وهوایی بر افزایش سطح دریاها در جهان.

نتیجه تحقیقات دانشمندان در این زمینه روز ۲۲ دسامبر ۲۰۱۳ در نشریه اینترنتی «نیچر» منتشر شده است.

بر اساس گزارش این نشریه، ذخایر یاد شده در جنوب شرقی جزیره گرینلند قرار دارد و  ۷۰ هزار کیلومتر را در بر می‌گیرد. دانشمندان، این ذخایر را پیش از تابستان و قبل از آغاز روند ذوب شدن یخ‌ها پیدا کردند که نشان می‌داد در طول زمستان بسیار سرد این منطقه، آب به صورت مایع جریان دارد.

این کشف توسط تیمی از دانشمندان دانشگاه یوتا و مرکز تحقیقاتی قطب در دانشگاه ایالتی اوهایو در کلمبوس، و در آوریل سال ۲۰۱۱ صورت گرفته است، آن هم زمانی که این افراد در حال نمونه‌برداری از سطح یخ زده زمین منطقه بودند. لایه کشف شده آب ۳۳ متر زیر سطح منطقه‌ای بود که از برف پوشیده شده بود.

دانشمندان برای پیدا کردن شواهدی از وجود آب مایع در زیر یخ از امواج نفوذ کننده راداری در زمین استفاده کردند که در نتیجه به لایه‌ای پیوسته و خیس برخورد کردند. همزمان، بخش عملیاتی ناسا با استفاده از تجهیزات مخصوص هوایی اقدام به شناسایی منطقه کرده و به این نتیجه رسید که ذخایر عظیم آب در منطقه‌ای فراتر از محل مورد جستجوی تیم تحقیقاتی دانشمندان وجود دارد.

ریک فارستر، پروفسور رشته زمین شناسی در دانشگاه یوتا در بیانیه‌ای گفته است: «این یک کشف غیرمنتظره بود». به گفته وی، سطح پوشیده از یخ گرینلند نقش مهمی در افزایش سطح دریاها دارد و در حال حاضر روند ذوب شدن آن به بالاترین حد خود رسیده است.

وی افزوده است: «مشخص شدن ظرفیت فضایی که سال به سال آب را در خود انبار می‌کند اهمیت فراوانی دارد، چرا که شکاف میان معادله میزان آب ناشی از ذوب یخ و سطح دریاها را مشخص می‌کند».

برای دانشمندان هنوز مشخص نیست که چرا آب طی سال‌های متمادی به صورت مایع باقی مانده است. فرض بر این است که آب ناشی از ذوب یخ‌ها در تابستان که به لایه‌های زیرین زمین نفوذ می‌کند می‌تواند به صورت مایع باقی بماند چرا که  برف روی آن باعث دور نگهداشتن آب از دمای زیر صفر گرینلند در فصل زمستان خواهد شد.

این پرسش نیز مطرح است که میزان تاثیرگذاری انبار آب زیر زمینی بر ذوب یخ‌ها تا چه اندازه است. از یک طرف، این موضوع می‌تواند روند ذوب یخ‌ها را تسریع کند ولی از سوی دیگر، باعث خواهد شد تا از افزوده شدن  آب به سطح دریاها جلوگیری شود.

بر اساس یکی از گزارش‌های کنفرانس تغییرات آب‌وهوایی، میزان ذوب یخ‌ها در گرینلند بین سال‌های ۱۹۹۳ و ۲۰۰۵ تشدید شده است. در این دوره، سالانه ۱۲۱ میلیارد تن از یخ‌های این جزیره ذوب شده است، و بین سال‌های ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۰ این میزان به ۲۲۹ میلیارد تن در ازای هر سال افزایش یافته است. ظرف ۲۰ سال گذشته و در نتیجه از دست رفتن یخ‌ها، سطح آب دریاها به میزان ۳۴ صدم اینچ بالا آمده است .

منبع : Rf

جهان ناشناخته

دریاها و اقیانوسها همیشه در نگاه ماجراجویان و مکتشفین ، جایگاه عجایب و داستانهایی بود که بسیاری از آنها را به سوی خود کشاند ، بشر همواره علاقه داشت که مسیر اقیانوسها را پیموده و به آن سوی اقیانوسها رسیده و از داستانهایی که ماجراجویان پیشین تعریف کرده بودند مطلع شود . بسیاری از این ماجراجویان حتی دوباره به سرزمین خود بازنگشتند و در بین راه اسیر طوفانها ، گرسنگی و بیماریهای بسیار شده و یا در مسیر حرکت خود ، اسیر بومیان جزیره ای دور دست شده و کشته و اسیر شدند . ولی با این حال این ماجراجویی هرگز به پایان نرسید و تا کنون نیز ادامه دارد .

همانطور که ملاحظه می کنید ، قالب وب عجایب باستانشناسی به طور کامل تغییر پیدا کرده است و با کد ها و لینکهایی که در وب قرار داده شده دسترسی به مطالب را برای علاقمندان ساده تر کرده است شما می توانید نظرات خود را در قسمت نظرات و یا در قسمت نظرسنجی وب که در مورد کیفیت وب می باشد مطرح نمایید .

معراج مرجانی

marjani.meraj@gmail.com

www.medjai.blogsky.com

جهان ناشناخته

از سال 1400 به بعد دوران بزرگ اکتشافات جغرافیایی آغاز شد . کسانی که در این زمان دست به سفرهای اکتشافی زدند ، چندان نادانسته رهسپار سفر نمی شدند . آنها سفرهای خود را بر سه چیز استوار می کردند  : اول چیزهایی که درباره دنیا می دانستند ، بر اساس تجربیات خودشان یا آنچه از دیگران شنیده بودند . دوم چیزهایی که تصور می کردند می دانند ، بر اساس صدها سال افسانه و داستان . سوم چیزهایی که دانشمندان و معلمان تایید کرده بودند ، بر اساس مبانی دانش آن روز درباره جهان . پاره ای از چیزهایی که آنها می دانستند یا حدس می زدند ، حقیقت داشت ، اما بسیاری دیگر فوق العاده مبالغه آمیز بودند یا اشتباها محاسبه شده بودند یا اصولا ساخته و پرداخته خیال بودند .

نقشه جهان از دید اراتستن ، ریاضیدان قرن سوم پیش از میلاد که با استفاده از ریاضیات پایه و مشاهده وضع خورشید ، محیط کره زمین را محاسبه کرد و به شیوه شگفت انگیزی به محیط واقعی زمین نزدیک شد .

تئوری یونانیها

یونانی های باستان جغرافیا را دانشی مهم تلقی می کردند و به آن توجه بسیار داشتند . آنان تصویری شفاف از جهان اطراف حوزه مدیترانه ، دریای سیاه ، و اندکی از ایران و زمین های اطراف دریای کاسپین داشتند . چند مکتشف دلیر از دریای مدیترانه گذشته و به سوی شمال سواحل پرتغال ، فرانسه ، بریتانیای امروزی رسیده بودند و حتی فراتر از آن به سوی شمال رفته بودند . یک یونانی به نام پوتئاس که در دوران اسکندر می زیست ، در قرن چهارم پیش از میلاد به سوی شمال کشتی راند و به سرزمینی رسید که خورشید در آن جا هرگز غروب نمی کرد و آن سرزمین را « توله » نامید ( محل دقیق توله طی 2000 سال اخیر مورد بحث بوده است . عبارت توله اقصی در ادبیات اروپا مجازا به معنی ناحیه ای مجهول است . ) این توله احتمالا جزیره ایسلند یا کشور نروژ بوده است . کشورگشایی اسکندر کبیر دانش مربوط به جهان را گسترش داد .

اسکندر سپاهیانش از رود سند گذشتند ، به افغانستان راه یافتند و بیش از هر اروپایی دیگر در آن زمان در قاره آسیا پیش رفتند .

محاسبات اراتستن

یونانیان باستان این اندیشه را پذیرفته بودند که زمین کروی است . ارسطو فیلسوف بزرگ این دانش را بر چیزی پایه نهاد که خود آن را شواهد «شعور ما » نامید . وی تذکر داد : « فقط یک کره است که می تواند سایه دایره ای شکل به هنگام خسوف بر سطح ماه بیندازد. » در قرن سوم پیش از میلاد ریاضیدان جوانی به نام اراتستن ، محیط کره زمین را محاسبه کرد ، محاسبات او به محیط واقعی زمین بسیار نزدیک تر بود .

اراتستن دومین کتابدار کتابخانه بزرگ اسکندریه بود که در آن زمان خزانه اصلی دانش جهان به شمار می رفت . وی برای محاسبه محیط زمین از ریاضیات پایه و مشاهدات مورد اطمینان استفاده کرد . اراتستن از مسافران شنیده بود که در تحویل تابستانی ( 31 خرداد ) ، به هنگام نیمروز، خورشید در چاهی در ناحیه اسوان ، در جنوب اسکندریه ، به شکل عمودی می تابد . او نزد خود محاسبه کرد که آسوان در فاصله پانصد مایلی جنوب اسکندریه که او می زیست واقع شده است این را می دانست که خورشید هرگز در اسکندریه ، به شکل عمودی نمی تابد . وی با اندازه گرفتن سایه یک برج در اسکندریه در نیمروز 31 خرداد ، از دانش مثلثات استفاده کرد تا زاویه ایجاد شده بر اثر تابش اشعه خورشید بر بالای برج را بدست آورد ، این زاویه حدود هفت درجه بود . پس از معادله بندی هفت درجه و پانصد مایل ، یعنی فاصله بین اسکندریه و آسوان ، اراتستن از ریاضیات استفاده کرد ، بنا به محاسبات او هر درجه حدود 71 مایل طول داشت . از آنجا که مردم اسکندریه نظریه ارسطو را پذیرفته بودند که زمین کروی است ، بنابراین قاعدتا این سیاره گرد 360 درجه داشت . بدین ترتیب برای اراتستن کار ساده ای بود که نتیجه بگیرد محیط کره زمین باید 25560 مایل یعنی 360 * 71 درجه باشد . این ارقام به ارقام شناخته شده امروزی بسیار نزدیک هستند : 24902 محیط استوا و حدود 69 مایل برای هر عرض جغرافیایی .

ولی محاسبات اراتستن از طرف عموم پذیرفته نشد ، بیش تر به خاطر آن که سایر جغرافیدانان از محاسبات وی در زمینه طول یک مایل و نیز فاصله بین اسکندریه و آسوان ایراد گرفتند . دیری نپایید که یونانی دیگری به نام پوسیدونیوس با محاسبات خود به این نتیجه رسید که محیط کره زمین هجده هزار مایل است ، و بسیاری از جغرافیدانان پس از وی ، از جمله بطلمیوس بزرگ ، ارقام وی را پذیرفتند .

ارسطو ، رسالاتی در مورد نجوم داشته است ، مدل او از کائنات بر پایه مدل اقلیدس ( یکی از شاگردان افلاطون ) بود ، اما به جای 27 کره ، 56 کره داشت که در مرکز همه شان زمین ثابت و بی حرکت قرار داشت ، این یعنی اینکه همه کره ها می بایست در طول روز از شرق به غرب می چرخیدند البته با سرعت های متفاوت نسبت به هم . این مدل تا 2000 سال دوام داشت. بطلمیوس، زمین را در مرکز جهان قرار داده بود ، کلیسای مسیحیت به سرعت مدل او را از جهان همچون حقیقت الهی پذیرفت ، این نشانه ای از ساده لوحی کلیسا بود و منجر شد که کلیسا بعدها تصمیمات شرم آوری از جمله محکومیت گالیله را اتخاذ کند .

بطلمیوس دانشمندی یونانی – مصری بود که در قرن دوم میلادی می زیست . او در دو زمینه کار کرده بود : اول : ستاره شناسی که در خلال نظریه اش منظومه شمسی را بدینسان تشریح می کند : زمین در مرکز منظومه شمسی قرار دارد ، ، عطارد ، زهره ، مریخ ، مشتری ، زحل و خورشید و ماه گرداگرد آن می چرخند . دوم : جغرافیا که در خلال ان کوشید طول و عرض جغرافیایی هر نقطه شناخته شده در جهان را تعیین کند .

چنان که دور از ذهن نیست بسیاری از محاسبات بطلمیوس فوق العاده خطا از آب در آمدند ، هم برای آن که این محاسبات بر اساس حدس و گمان و افسانه های مسافران استوار شده بود و هم برای آنکه محاسباتش اندیشه خطایی را مد نظر داشت که آثار وی بیش از هزار سال تاثیر فوق العاده ای بر ذهن همگان داشت . هنگامی که کریستف کلمب سفر اولش را آغاز کرد برنامه اش را بر پایه جغرافیای بطلمیوس تنظیم کرده بود .

Write By : Meraj Marjani

The Age of Exploration

Author: Sarah Flowers

Translate : Farid Javaher Kalam

 

 *لطفا مطالب را بدون ذکر منبع کپی نکنید *

 

 

ربط ما چیست؟ 1. 5# پهلوی:

مطالب مربوط به «مقالات ربط ما چیست ؟» مرتبط با مجموعه تفاسیری از جامعه ایران در مسیر توسعه و پیشرفت بوده و در جهت ارتقای فرهنگ و توسعه کشور ایران گام بر می دارد ، این مقالات توسط خانم سهیلا شاکرین فوق لیسانس رهبری سازمانی و فوق لیسانس روانشناسی  در ایالت واشنگتن نگاشته شده است ، لطفا در مطالعه این مقالات شکیبا باشید و از تصمیم گیریهای سریع بپرهیزید . این مقالات هیچگونه ارتباطی با تخریب مجموعه یا ارتقای شان مجموعه دیگر و یا نگرش نویسنده وب عجایب باستانشناسی ندارد صرفا برای اطلاع جامعه تنظیم شده است .

 meraj marjani


ربط ما چیست؟ 1. 5# پهلوی: مکانیزم عقب ماندگی اکثریت و بهره برداری گروهی کوچک 

در نگاهی سطحی به عکسهای با حال و “ناستالجیک” که از شادیها و آزادیهای دوران پهلوی برامون باقی مونده، بسیاری (بعد از تاسف) ممکن است تعجب کنیم که چرا با همۀ ابرازهای هنری، آزادیهای آموزشی و علمی، آزادیهای اجتماعی و غیر-سیاسی، با وجود قوانینی مثل حمایت خانواده، تساویِ حقوق زنان، آزادی ادیان، آزادی کسب و کار و تجارت، با وجود روابط خوب (حتی در ظاهر افتخارآمیز) بین المللی و با همۀ بدست آورده های صنعتی و اقتصادی، چرا مردم ما در آخر دهۀ ۱۳۵۰ چاره ای بجز عوض کردن رژیم برای نجات خود ندیدند؟ این سوال مهمتر میشود وقتیکه خودمان را با دیگرانی (مثل کرۀ جنوبی) مقایسه میکنیم که همزمان با ما (در دهه های ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰) شروع به صنعتی و مدرنیزه شدن کردند، ولی، همانطور که میبینید، نتایجی بسیار متفاوت بدست دادند. 

چیزی که اتفاق افتاد این بود که در دهۀ ۱۳۵۰، بعد از اینکه ایرانیان از هیجان و شور اوایل دوران آزادی اقتصادی و مدرنیزه شدن و داشتن ماشین و برق و سینما و جاده های آسفالت و غیره بدر آمدند، توانستند با دیدی بالغ به نتیجه و کارنامۀ واقعیِ مدیریت منابع و رهبری کشور نگاهی دوباره بکنند ... و متوجه شدند که برنامه هائیکه برای رشد و صنعتی کردن کشور، توسط اساتید خارجی و شرکتهای چند ملیتی مشاورِ شاه ریخته شده بود برای پیشرفت اکثریت مردم ایران نبود، بلکه فقط برای قدرتمند کردن و بهره مند شدن عدۀ بسیار قلیلی طرحریزی شده بود. 

در واقع در دهۀ سی و چهل ایران یکی از اولین "لوله های آزمایشی" برای پیاده کردن ایده های بانک جهانی و صندوق بین الملل پول، امروزه تحت عناوین"تعدیل ساختاری" و "اقتصاد و تجارت آزاد"، در جهان بود. 

در این مقاله پیچ و مهرۀ مکانیزم عقب ماندگیِ اکثریت و بهره برداری و قدرتمند شدن درصدی کوچک در یک جامعۀ بظاهر صنعتی و مدرن را مشخص میکنیم.

(لطفاً بقیۀ مقالۀ 5.1# را در بلاگفای “ربط ما چیست؟” مطالعه بفرمائید)...


[ ادامه مطلب ]