عجایب باستانشناسی

عجایب باستانشناسی

مدجای کلمه ایست عبری که به سربازان ومحافظان فرعون اطلاق می شده .این وبلاگ برای کمک به ارتقای فرهنگ و تاریخ جهان نگاشته شده است
عجایب باستانشناسی

عجایب باستانشناسی

مدجای کلمه ایست عبری که به سربازان ومحافظان فرعون اطلاق می شده .این وبلاگ برای کمک به ارتقای فرهنگ و تاریخ جهان نگاشته شده است

افسانه ایزیس

<پیشگفتار > 

افسانه های دینی اقوام و ملل در میتولوژی یا علم افسانه شناسی مورد بحث قرار می گیرد . این علم رشته جدید از باستانشناسی است و با رشته های تاریخی ارتباط نزدیک دارد و افکار و عقاید دینی ملل و اقوام عهد قدیم از این علم بدست می آید . مایت لوژی در حقیقت عبارت از علم به افسانه های دینی است و افسانه های حماسی و غیر دینی در اصطلاح دانشمندان به لفظ لجند legend نامیده می شود و از افسانه های دینی یا مایت Myth متفاوت می باشد . میتولوژی اساسا نمی تواند شامل حال ادیانی باشد که مبنای آنها بر مبنای یکتا پرستی و توحید استوار است. زیرا افسانه های دینی در قسمت عمده با سرگذشت خدایان موهوم سر وکار دارند اعم از اینکه این خدایان در عهد قدیم پرستیده می شدند و یا در عهد حاضر میان برخی از اقوام و ملل جهان مانند ملت هندوستان پرستیده شوند . 

 

 

افسانه ایزیس 

 

ایزیس لفظ یونانی است و از کلمه Aset  یا ایست اشتقاق یافته و وی خداوند مونث بوده که یونانیان با دیمیتر و هرا تطبیق می نمودند و چون ایزیس را با هاتور یکسان می پنداشتند گاهی وی را با آفرودیت تشبیه می نمودند . ایزیس در میان خدایان مصر بقدری شهرت داشته که بتدریج صفات خداوند مونث دیگر به وی اطلاق شد و وی خداوندی است که از شهر پر هبت واقع در شمال شهر بوریس حمایت می کرد و در این شهر برای ایزیس معبدی بنا شده بود . ایزیس به همسری اوزیریس خداوند شهری که نزدیک معبد ایزیس واقع بود انتخاب شد و از آنان پسری پدید آمد و بنام هروس موسوم گردید . این فرزند سومین عضو تثلیث بزرگ خدایان مصری است . ایزیس در مصر وقتی شهرت بیشتر پیدا نمود که افسانه شوهر وی اوزیریس و پسر وی هروس دهان به دهان می گشت و این افسانه را پلوتارک بشرح زیر نقل کرده است :

نخستین دختری که از ازدواج قب خدای زمین خاکی با نات خداوند آسمان نزدیک باتلاقهای رود نیل متولد شد بنام ایزیس نامیده شد. اوزیریس وقتی به سلطنت رسید ایزیس را به همسری برگزید و هر دو به تخت سلطنت مصر جلوس نمودند . ایزیس در این سلطنت با شوهر خود همکاری می کرد و مصریان را تمدن و شهرنشینی آموخت و زنان را تعلیم داد که چگونه ذرّت را در آسیاب دستی به آرد تبدیل کنند و یا از الیاف کتان ریسمان و نخ ببافند و مردان را تعلیم داد که بیماری را چگونه براندازند و یا بوسیله ازدواج به زندگی در خانواده عادت نمایند . 

  

ایزیس و اوزیریس

هنگامی که اوزیریس بقصد اینکه جهان را از راه مسالمت و آرامی تحت سلطنت خود قرار دهد مسافرت و گردش در روی زمین را آغاز نمود . ایزیس همسر وی از روی کمال عقل و درایت به رتق و فتق امور پرداخت و مراجعت شوهر خود را با بی صبری انتظار می کشید . ایزیس وقتی از کشته شدن اوزیریس بدست برادر خود سِت آگاه گردید پریشان خاطر گشت و در مرگ شوهر خود گیسوان خود را آشفته ساخت و پیراهن و پوشاک خود را پاره کرد و در جستجوی صندوقچه ای بر آمد که جسد بی جان اوزیریس را در آن نهاده و به رود نیل انداخته بودند اما این صندوقچه بوسیله آب رود به دریا و از آنجا بوسیله امواج دریا بسر زمین فینیقیه پرتاب شده و در درون درخت بزرگی کنار دریا جای گرفته بود و این امر سبب شد که درخت بسرعت رشد کرد و بزرگ شد و بقدری بزرگ شد که خبر آن بگوش مل کاندر ، پادشاه بیبلوس در فینیقیه رسید و وی دستور داد درخت را قطع کردند و به کاخ حمل نمودند تا بجای تیر در بنای عمارت بمصرف رسانند .  خبر این داستان به ایزیس ملکه مصر رسید و وی از حقیقت مطلب آگاه گردید و فورا به فینیقیه رهسپار شد و استارت ملکه فینیقیه را از ماجرا و واقعه شوهر خود و صندوقچه ای که در درون درخت نهفته بود با خبر کرد و بالاخره صندوقچه را که جسد اوزیریس در آن قرار داشت تحویل گرفت و به کاخ خود در مصر مراجعت نمود و این جسد را از سِت مخفی و پنهان نگاهداشت ، اما سِت آگاه شد و جسد اوزیریس را بدست آورد و این جسد را برای اینکه از دسترس ایزیس خارج سازد چهارده قطعه کرد و در چهارده نقطه جهان پراکنده ساخت اما ایزیس بجستجوی این قطعات پرداخت و این جستجو را به قدری ادامه داد تا توانست همه این قطعات را از نقاط مختلف جهان گرد آورد و در یک جا جمع سازد باستثنای آلت تناسلی اوزیریس که بوسیله یک خرچنگ در رود نیل بلع شده بود .

ایزیس الهه عشق ، قطعات جسد اوزیریس را بدقت مخصوص هر یک را در جای خود نهاد و مراسم کفن و دفن انجام داد و در این مراسم بقدری ناله سر داد و بی تابی نمود که خداوند مقتول از نو جان گرفت و زنده شد و حیات در جسد وی دمید و در این امر بعضی از خدایان دیگر مثل نفتیس خواهر ایزیس و آنوبیس و تات با وی همکاری و یاری نمودند .

 

 ست و هورس ( هروس ) فرعون رامسس دوم را تحت حمایت خود قرار داده اند 

ایزیس زمانی که بجسد شوهر خود نزدیک شد از وی باردار گشت و پسری بدنیا آورد و این پسر به نام هروس موسوم گردید و ست ، از وجود چنین پسری بی خبر بود ، تا زمانی که هروس در باتلاقهای رود نیل پرورش یافت و جوان نیرومند و برومند شد و توانست در انتقام از خون پدر بکوشد و با هر مخاطره روبرو گردد .

ایزیس در نوبت خود جادوگری ماهر نیز بود و حتی خدایان مصر باستان نیز از جادوگری وی مصونیت نداشتند . معروف است که ایزیس وقتی به حضور رع رسید وی را متقاعد ساخت که راز نام خود را برای او فاش سازد . رع در آن زمان سالخورده بود و دو دست وی می لرزید و لب و دهان او بی اختیار در حرکت بود . رع خداوند خورشید در زمانی بوسیله یک مار بزرگ زهر آگین گزیده شده  و خود وی در مداوای آن عاجز مانده بود ناچار به ایزیس مراجعه نمود و درخواست کرد که زخم زهر را از راه جادوگری علاج کند اما ایزیس وقتی به علاج آن پرداخت از رع درخواست کرد که وی را از راز نام خود آگاه نماید .

  

فرعون ستی اول تحت الحمایه الهه هاثور ( ایزیس )

 ایزیس در افسانه اوزیریس از دشتهای حاصلخیز و خرم مصر حکایت دارد و این دشت ها از جذر و مد رود نیل که بمنزله اوزیریس میباشد همه ساله بارور میگردد و سِت برادر اوزیریس بمنزله خشکسالی است که این دو را از یکدیگر جدا می سازد و حاصلخیزی و فراوانی را از مصر واپس می گیرد . پرستش ایزیس در مصر قدیم بقدری رواج گرفت که از عبادت خدایان مونث دیگر کاسته شد . عبادت ایزیس در دوران حکومت رومیان از مرزهای مصر تجاوز کرد و تا کناره های رود رن در قاره اروپا منتشر گردید و وی بنام ستاره دریاها و خدای بزرگ جهانگردان و مسافران شهرت یافت .

پرستش ایزیس در دره رود نیل تا انتشار دین عیسی رونق داشت و معبد وی در شهر فیله تا زمان ژوستینین امپراطور روم در سده ششم میلادی بر پا بود و بدستور این امپراطور به کلیسای مسیحی تبدیل شد . ایزیس در تصویر ها مانند زنی نمایان می شد که تاج بر سر گذاشته و این تاج از نام وی حکایت می کرد و در زمان بعدی در بالای سر وی یک قرص خورشید میان دو شاخ همراه دو بال جای گرفته است و ایزیس را سپس در شمایل گاو ماده با تنه انسان نمایان ساخته اند و وی را در این هیکل به هاتور تشبیه نموده اند اما پلوتارک راجع به این شمایل افسانه دیگر نقل کرده و توضیح داده است که وقتی هروس پسر اوزیریس تصمیم گرفت با عموی خود سِت جنگ و نبرد نماید مادر وی از این جنگ و از این انتقامجویی ممانعت کرد . هروس از این اقدام مادر خشمگین شد و سر وی را از تن جدا نمود و تات در این امر مداخله کرد و یک سر گاو بجای سر ایزیس قرار داد . 

پایان  

Write By : Meraj Marjani   

برگرفته از کتاب افسانه های دینی مصر باستان اثر دکتر موسی جوان

 *لطفا مطالب را بدون ذکر منبع کپی نکنید *

راز رود نیل

   این روزها نیل روزگار خوشی را سپری نمی کند ، رودی خسته از دوران ، همچنان به حیات خود ادامه می دهد . قرنها این رود مایه حیات و سرزندگی مردمانی بود که در حواشی این رود زندگی می کردند و از این طریق معاش خود را تامین می کردند . تماشای این رود علاوه بر زیبایی که در وجود انسان نقش می کند ، انسان را به دوران  بسیار دوری سوق می دهد ، در واقع انسان با خیره شدن به این رود به هزاران سال پیش سفر می کند .

راز رود نیل سالها بود که سر به مهر بود ، بسیاری از مردم اعصار گذشته همواره در تلاش بودند که راز این رود را کشف کنند ، دلیل پر آبی ، طغیان و سرچشمه این بلند ترین رود جهان ، همیشه مورد پرسش مردم در زمانهای قدیم بوده است . امروز در این مورد بیشتر صحبت میکنیم . 

دوستان عزیز می توانند نظرات خود را در قسمت نظرات متن بیان کنند .

معراج مرجانی

meraj marjani

marjani.meraj@gmail.com

www.medjai.blogsky.com 

  

 راز رود نیل  

 هیچ تمدنی در مصر بدون رود نیل نمی توانست دوام آورد . اقلیم مصر بیابانی است ، و رود نیل منبع اصلی آب است . رود نیل همواره نقشی حیاتی در تاریخ مصر ایفا کرده است . مصریان باستان و سیاحان خارجی به طور یکسان می کوشیدند تا عملکرد مرموز رود نیل را درک کنند . در قرن پنجم قبل از میلاد مورخی یونانی به نام هرودوت به سراسر مصر سفر کرد و آنچه را دید و شنید ثبت کرد . کتاب او ، تواریخ ، یکی از کهن ترین گزارش های مکتوب درباره تمدن مصر باستان بر اساس مشاهدات فردی خارجی است . اسرار رود نیل به خصوص کنجکاوی هرودوت را بر انگیخت . او کوشید علل طغیان های سالانه رود نیل را کشف کند . او سعی کرد مصریان خردمندی را بیابد که می توانستند به پرسش های او پاسخ دهند ، و طی پژوهش خود سه نظریه مختلف را شنید . در یک نظریه عقیده بر آن بود که بادها مانع جریان یافتن رود نیل به طرف دریا می شوند ، که این امر باعث می شد که آن رود طغیان کند . در یک نظریه دوم عقیده بر آن بود که رود نیل به همان طریقه اقیانوس حرکت می کرد . ولی نظریه سوم علاقه او را به بیش ترین حد جلب کرد . هرودوت این نظریه را در کتاب تواریخ شرح داده است .

„ نظریه سوم ، با وجود این که به نظر موجه ترین نظریه می رسد ، همچنین دورترین نظریه از واقعیت است . در این نظریه ادعا شده است که رود نیل از ذوب شدن برف پدید آمده است . رود نیل از لیبی و از طریق میانه اتیوپی جریان می یابد تا این که در مصر به انتها می رسد . بنابراین هنگامی که جریان این رود آن را از داغ ترین مکان ها به سمت مکانهایی می برد که به طور کلی سردترند ، چگونه ممکن است که در نواحی برفی سرچشمه بگیرد ؟

هرودوت نظریه سوم را فورا کنار گذاشت ، و قویا اظهار داشت که این نظریه نا محتمل تر از آن است که در نظر گرفته شود . هر چند او اطلاع نداشت ، نظریه سوم نزدیک ترین نظریه به واقعیت است ، اما حدود دوهزار سال گذشت تا این واقعیت کشف شد . در 1858 میلادی کاشفی بریتانیایی به نام جان هنینگ اسپک سرچشمه رود نیل را کشف کرد  دریاچه ویکتوریا در آفریقا . دریاچه ویکتوریا در ناحیه ای کوهستانی قرار دارد ، و باران های موسمی در این ناحیه در حقیقت باعث طغیان سالانه در فاصله ای دور در مصر می گردد . 

 

 *رود نیل*

قدیمی ترین مصریان به وضوح درک می کردند که رود نیل ، بی اغراق ، منبع زندگی یا مرگ برای آنان است . مورخ آدلف ارمن مبالغه نکرده است هنگامی که گفته است :

اکنون می فهمیم که تاثیر < رود نیل > بر تاریخ و دوره پیش از تاریخ مصر نه فروتنانه و نه کاملا سودمند بوده است . برای مثال ، طغیان های سالانه ای که ستون فقرات حاصلخیزی شگفت انگیز مصر بودند ، نگرانی عمومی بسیاری ... ایجاد می کردند . اگر طغیان ها خیلی مرتفع بودند ، ممکن بود کل شهرها نابود شوند و هزاران تن در سیل های ناگهانی یا بعداً از قحطی از میان بروند .

 

برای مطالعه بیشتر به قسمت ادامه مطلب مراجعه کنید 


ادامه مطلب ...

مصر پیش از سلسله ها

 

شاید تمام اثار به جا مانده از تمدنهای بزرگ را در یک کفه ترازو قرار داده و اثار تمدن مصر باستان را در یک ترازو باز هم میزان اثار بر جا مانده از تمدن بزرگ مصر باستان سنگین تر است . البته این موضوع در مورد اثار پیش از فراعنه صدق نمی کند . تمدن مصر باستان با وسعتی به اندازه یک کویر با شنزارهایی داغ که تا حدود بسیار زیادی این اثار را در دل خود حفظ کرده است  همیشه میعادگاه باستانشناسان و مسافران علاقمند به این تمدن عظیم بشری بوده است . یکی از افتخارات مصریان حفظ این اثار تا به این دوره البته به کمک شنزارها و بیابانهای داغ بوده است . در این میانه بسیاری افراد نیز قصد تخریب و گزند به این اثار را نیز داشته اند که متاسفانه تا حدودی موفق به رسیدن این نیل شده اند  . وگرنه شاید  این کار ادامه نمی یافت  هنوز هم اثاری تاریخی که توجه جهانیان را به خود جلب کند زینت بخش اخبار کشورها بود . امروز در مورد تمدن مصر باستان پیش از سلسله ها صحبت می کنیم . دوستان می توانند نظرات خود را در این رابطه در قسمت نظرات مطرح نمایند .

معراج مرجانی

meraj marjani@gmail.com

www.medjai.blogsky.com


  

پرفسور اریک فون دنیکن

 مصر پیش از سلسله ها

 مصر باستان نخستین ، بزرگ ترین و عالی ترین تمدن اولیه در جهان بود . مصر طی بیش از سه هزار سال تاریخ خود در هر زمینه قایل تصور – زبان ، هنر ، جنگ ، ادبیات ، اقتصاد و فرهنگ – بر همه تمدنهای دیگر برتری داشت . در نظر کسانی که در آن دوران می زیستند مصر دنیایی بود قدرتمند ، تغییر ناپذیر و جاودان .

مصریان باستان که در خیابانهای آفتابی شهرهای باشکوهشان قدم می زدند درباره کهن ترین دوران تاریخ سرزمین خود اطلاع کمی داشتند . اگر از یک مصری عادی درباره سر آغازهای تاریخ مصر سئوال می شد ، ممکن بود داستان هورس و ست را نقل کند ، که دو خدا بودند که برسر سلطه بر مصر نبرد کردند . یا ممکن بود درباره شاهان مصر سخن بگوید و هدیه ای را که در آن اوان به یکی از آن فرمانروایان داده بود توصیف کند . در صورت اصرار ، برخی مصریان احتمالا چنین توضیح می دادند که در دوران پیش از شاهان ، ارواح بر مصر سلطه داشتند . مصریان معتقد بودند که دنیای آنها همواره به صورت فرهنگی قدرتمند و توانا وجود داشته است .

با وجود این ، درباره مصر باستان مطالبی از خدایان و ارواح وجود دارد . در حقیقت دو مصر باستان وجود داشت ، و هر دو از یکدیگر مجزا بودند . یکی مصر اهرام ، معابد و شاهان بود که از حدود 3100 ق. م تا حدود 300 ق.م دوام آورد . این تمدنی است که بیش تر مردم جدید از آن اطلاع دارند . دیگری مصر پیش از تاریخ مکتوب است که در آن زمان گروه های بدوی در روستاها ساکن بودند و در امتداد کرانه های رود نیل کشاورزی می کردند . 

تفاوت میان مصر دوره پیش از سلسله ها و مصر دوره سلسله ها  

دوره معروف به دوره پیش از سلسله ها از حدود 5000 ق.م تا حدود 3100 ق.م به طول انجامید . این دوره ای است پیش از آن شاهان بر این سزمین فرمانروایی کنند ، و نیز دوره ای است پیش از حروف تصویریی ، یعنی زبان مکتوب مصریان باستان ، دوره ای که در پی آمد دوره سلسله ها خوانده می شود ، که در دوره ای است که طی آن شاهان مصر را وحدت بخشیدند و آن را اداره کردند . امروزه مردم هنگامی که مصر را در تصور می آوردند ، به هر چه می اندیشند برگرفته از دوره سلسله هاست .

اهالی مصر پیش از سلسله ها زبان مکتوبی نداشتند . با وجود این کوشش هایی به عمل می آوردند تا سرگذشت خود را با تصویر نگاره ها و سایر شکل های تصویر بنیاد نگارش ثبت کنند . معلوم نیست که این تصاویر بی ظرافت چه وقت یا چگونه به صورت حروف تصویری تکامل یافتند ، زیرا هیچ گزارشی که جهش از تصاویر به زبان را نشان می دهد وجود ندارد . با وجود این ، در سر آغاز دوره سلسله ها ، حروف تصویری کاملا تکامل یافته بودند .

هر چند گذار از دوره پیش از سلسله ها به دوره سلسله ها صدها سال به طول انجامید ، اما مردم مصر پیش از سلسله ها بدون فعالیت نبودند . زندگی و ابداعات آنها بنیان پدیده های بعدی را استوار ساخت . به طوری که مورخ مایکل هوفمن چنین به وضوح توضیح داده است :

دوره پیش از سلسله ها ، برای پیدایش فرهنگ متاخر تر مصر باستان دوره ای تعیین کننده بود که طی آن شالوده های اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی فرهنگ فرعونی شکلی مشخصا مصری پذیرفت . این دوره ایست که شاهد برقراری و تکامل ساختاری پایه های اصلی جامعه تاریخی متاخرتر مصر باستان بود :  کشاورزی و رمه داری موثر ، ذوب فلزات ، ساخت سفالینه ها ، شکل دادن سنگ سخت به وسیله تراش دادن ، معماری آیینی ، مقابر پیچیده ، کشتی بادبانی رود پیمای کار آمد ، تجارت با فاصله دور ، و ترتیبات سیاسی و اجتماعی مبتنی بر طبقات .

  

برای مطالعه بیشتر به قسمت ادامه مطلب مراجعه کنید 

ادامه مطلب ...